کد مطلب:142077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

شهادت حر
سپاه دشمن یكبار دیگر به سوی حسین (ع) و یارانش حمله بردند، شمر بن ذی الجوشن كه فرماندهی میسره سپاه را به عهده داشت بر جناح چپ سپاه حسین (ع) یورش آورد، ولی حسینیان پایداری كردند و آنان را با بكار گرفتن نیزه ها وادار به عقب


نشینی كردند. از اینرو دشمن از هر سو به حسین و یارانش حمله كرد، پس اصحاب امام (ع) به نبردی سخت پرداختند، آن بزرگواران 32 نفر سواركار بودند كه در برابر هجوم دشمن مقاومت می نمودند و آنان را پراكنده می ساختند.

عروة بن قیس كه فرمانده سواركاران بود، كسی را نزد عمر بن سعد فرستاد و پیغام داد: آیا نمی بینی این سواركاران من امروز، در برابر این عده اندك چه می كشند؟ زود پیادگان و تیر اندازان را نیز به یاری ما بفرست!

عمر بن سعد درخواست او را پذیرفت و فوری افراد پیاده ناظم و تیر انداز را به پشتیبانی آن گروه اعزام داشت.

پس از آن بود كه اسب حر بن یزید ریاحی را پی كردند و او ناگزیر از آن پیاده شد، و در آن حال این شعر را می خواند:

ان تعقرونی فانا بن الحر

اشجع من ذی لبد هزبر [1] .

اگر چه اسب مرا هم پی كنید، من فرزند آزاد مرد هستم، از شیر ژیان دلاورترم.

و این گفت و با شمشیر بر آنان حمله برد، پس گروه بسیاری از دشمن به او هجوم آوردند و او را از پای در آوردند و سرانجام شخصی به نام ایوب بن مسرح به كمك مردی از سواركاران كوفه، او را به شهادت رساندند.


[1] ارشاد، ص 237. طبري، ج 5، ص 437. در برخي از كتابها از جمله ارشاد «ان تعرفوني» ضبط شده است.